پهلوانان روستای سروکلا .:. 17 لاله .:.

17laleh@chmail.ir

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست ...
=====================
شهدای روستای سروکلا ( به ترتیب تاریخ شهادت ):
ناصر الهی
عبدالعلی صمدی
مجید میرزایی
محسن یوسفی
غلامرضا داودی
حبیب (کریم) صادقی
عباسگدا (علی) داودی
عباس سروی
سبحان رنجبر
حامد سروی
ذبیح الله ربیعی
شعبان سروی
کاظم اصغری
رضا ربیعی
محمدرضا مسرور
عباسعلی سروی
عابد سروی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عباسگدا داودی» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
شهید عباسگدا داودی
نام: عباسگدا (علی)
نام پدر: حاج قدرت
تاریخ تولد: 1344
وضعیت تأهل: متاهل
عضویت: بسیجی
منطقه عملیاتی: خوزستان
نام عملیات: ====
تاریخ شهادت: 1365/01/18
محل شهادت: جزیره مجنون
         شهیدان عاشقان نور نابند
شهیدان شاهدان انقلابند
         
کتاب عشق را کاتب حسین است
شهیدان برگه های این کتابند

---------------------------

  • پهلوانان روستای سروکلا
  • ۰
  • ۰

  وصیت نامه طلبه شهید عباسگدا( علی) داودی

                                    بسم الله الرحمن الرحیم

      الله اکبر الله اکبر اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علیاً ولی الله.

      ای خدای بزرگ! من گواهی می‌دهم بر یگانگی شما و گواهی می‌دهم که محمد (ص) فرستاده شماست و گواهی می‌دهم که علی (ع) خلیفه و جانشین شما در زمین است.‌ خدایا! تو را شکر می‌کنم که مرا هدایت کردی تا راهی را انتخاب کنم که شهیدان ما و پیامبران و انبیاء انتخاب کردند بار خدایا تو را شکر می کنم که جانم را برای اهداف و پیشبرد انقلاب عزیزمان از دست دادم که انقلاب ما یک امانتی است از طرف تو، ورهبری به ما دادی که از نعمتهای عظمای شما می باشد و ما هم شکر گزار این نعمت الهی هستیم، خدایا! من خاضعانه از تو می خواهم اول گناهان مرا ببخشی بعد شهادت واقعی رانصیبم بکنی ، بار خدایا! از تو می خواهم در وقت جان دادن، حسین عزیزرا برسان که سرم را به بالین بگیرد _ان شاءالله‌  .

         با سلام و درود بر مهدی موعود یگانه منجی عالم بشریت و سلام و درود بی پایان بر پیر جماران امام امت و سلام و درود بر خانواده های معظم شهدا و درود و سلام بر شب زنده داران پیروز.، اینجانب کوچک همه شما عباسگدا (علی) داودی فرزند قدرت، متولد 1344 خواستم خدمت شما عرض ارادتی کنم که امیدوارم مرا ببخشید. اینجانب وصیت خود را با چند نکته کوتاه شروع می‌کنم و بعد به پایان می رسانم. اول وصیت به ملت مسلمان، ای ملت مسلمان! الآن موقع آزمایش وامتحان است الآن ندای هل من ناصر حسینی از جماران بگوش می‌رسد چرا ؟ چون او پرچم حسین عزیز را به دوش کشید و ما را از گمراهی نجات داد . ای ملت عزیز ای شماهایی که وقتی محرم می شود به سر و سینه می زنید و حسین حسین می‌گویید حسین هدفش چه بود آیا غیر از الله چیز دیگری بود؟ آیا غیر از پیاده کردن اسلام چیز دیگری بود؟ ای شماهایی که هنوز در خواب غفلت فرو رفتید و نمی‌دانید به این انقلاب چه می گذرد ای شمایی که پیش خود می گویید حسین جان! ای کاش ما بودیم و آنجا ترا یاری می‌کردیم الان که شما می بینید اسلام احتیاج به خون دارد و اسلام دارد از ایران عزیز ما رشد می‌کند و دشمنان از هر طرف به ما هجوم می‌آورند آیا دشمنان هدفشان خاک ایران است یا از بین بردن اسلام؟ آیا شما دوست ندارید که به کربلا کنار قبر شش گوشه حسین بروید؟ آیا شما راضی هستید که قبر حسین حتی چراغ نداشته باشد؟ و زوّار به زیارتش نروند پس اگر دوست دارید به کربلا بروید چرا کمک نمی کنید انقلاب را؟ چرا فرزندانتان را به جبهه نمی‌فرستید؟ چرا بعداز رفتن بعضی از برادران بسیجی به جبهه پشت سرشان می گویید که آنها برای پول رفتند؟ آیا شما می خواهید بگویید من برای پول به جبهه رفتم؟ خیر، خدا می داند من خودم آگاهانه راهم را انتخاب کردم و دنبال شهادت رفتم و این افتخار من است و افتخار پدر و مادر من که چنین فرزندی تربیت کردند و برای اسلام و انقلاب اسلامی از دست دادند و همیشه سربلند هستند هم در این دنیا و هم در آخرت. در آخر به شما عرض می کنم که اگر مرا دوست داشتید من وصیتم این است که بعد از شهادتم اسلحه‌ام را بردارید و به یاری اسلام بشتابید، دین خدا را یاری کنید تا خدا هم شما را یاری کند.

        اما وصیتی دارم به برادران بسیجی‌وجان بر کف. شما ای برادران! بخداقسم وظیفه شما خیلی سنگین است شما هم در داخل شهر و هم در جبهه جنگ باید آماده باشید که دشمن می خواهد دین ما را از ما بگیرد و اسلام را از بین ببرد ای برادران بسیجی! شما موظفید به ندای هل من ناصر رهبر عزیزمان لبیک گویید و هر وقت جبهه‌ها احتیاج به نیرو داشت به جبهه بروید. گوش بفرمان امام عزیز باشید این امام بود که ما را از گمراهی نجات داد و اسلام را به ما معرفی کرد. بعد از شهادتم باید راهم را ادامه دهید، نگذارید اسلحه ام بر زمین بماند وسعی کنید برادران بیشتری جذب گروه مقاومت کنید، آنها را به جبهه نبرد بفرستید و نگذارید که یک وقت جبهه، احساس کمبود نیرو کند، برادران! هر چند حقیر نتوانستم آنطور باید وشاید به پایگاه کمک کنم من آرزو داشتم در آینده بتوانم برای انقلاب و ملت عزیز زحمت بکشم؛ ولی از آنجا که جبهه احتیاج به نیرو دارد و شهادت به استقبالم آمد من هم آن را در آغوش گرفتم و به استقبالش رفتم. در آخر وصیتم ،از شما طلب بخشش می کنم که باید مرا ببخشید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

خدایا خدایا رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان

به امید پیروزی رزمندگان اسلام و زیارت قبر ابا عبدالله الحسین

مورخ 27/12/64 در لشکرعلی ابن ابیطالب قم منطقة جنوب

عباسگدا (علی ) داودی

  • پهلوانان روستای سروکلا